بسم الله الرحمن الرحیم
قبل نوشت: کی باورش میشه که بالاخره من هم طلبه شدم؟???
این نوشته ها مال موقعیه که میخواستم کنکور انسانی شرکت کنم اما اخر به این نتیجه رسیدم که جام فقط تو حوزه ست.
در نهایت هم رفتم حوزه و این نوشته ی داخل ابر رو بعد از طلبگی نوشتم.
بعد از سالها، دارم در حوزه آرامش را مزه مزه میکنم. جایی که باور داشتم خانهٔ حقیقی من است و حالا میبینم چه بیهوده سالها، عمرم را دور از اینجا تلف کرده بودم..
جایی که میدانم چه میکنم،
میدانم چرا هستم،
میدانم قرار است چه بشوم
و رویایش را سالها و سالها،
از همان زمان که سرم گرم تستهای ریاضیات گسسته و شیمی و هندسه و الخ بود، در ذهن میپروراندم.
حسم شبیه کرم ابریشمیست که سرش را از پیله بیرون آورده است،
ناباورانه نگاه میکند و میبیند قدرت پرواز دارد،
اما کمی از پریدن ترسیده،
دست و پا میزند…
این روزها آنقدر گرم انرژی ام،
آنقدر هدف و ایده دارم،
آنقدر حالم خوب است،
که احساس میکنم نزدیک است خوشبختی از کالبدم به بیرون بجهد!
حتی بیشتر از روزهای دوست داشتنی #آیین_روشن_نور
حتی دوست داشتنی تر از روزهای عزیز #نهاد و #نشریه و #دختران_ایران_زمین!
آنقدر حالم خوب است که قلمم میجوشد،
دلم میخواهد دنیا را به تن واژه ها بپوشانم و مهمان جملات کنم.
دوست دارم من باشم و «ساختمان آسمان»، اساتید دوست داشتنیمان، کتابهای عزیزم، ساعت ها درس بخوانم، خلاصه نویسی کنم، تمرین حل کنم،
دوست دارم مقاله بنویسم،
پاورپوینت درست کنم،
فوتوشاپ یاد بگیرم،
وبلاگ باز کنم،
در اینستاگرام پست بگذارم،
دستی به سر و گوش #حریم_حرم و #آوین بکشم،
تیم رسانه ای راه بیندازم…
این روزها دلم میخواهد چندین نفر باشم!
فصل وصل آرزوها در بهشت، برایم آغاز شده است!
آرزوی دیرینه ام، رویای سالهای نوجوانی و جوانی ام محقق شده است،
باید خوش اخلاق ترین باشم،
خوش لباس ترین،
خوش صحبت ترین،
باید یک شاگرد نمونه بشوم برای مکتب امام صادق(ع)
باید مایهٔ دلگرمی بشوم برای حجت زمان(عج)، بابای مهربان آسمانیمان!
باید گرهی باز کنم از مردمی که دارم با وجوهاتشان، درس دین میخوانم…
و باید برگردم،
برگردم به خویشتن،
درست از همینجا شروع کنم…
همسفر بهشت بشوم برای حضرت دلبر،
بهترین مادر بشوم برای فندقک های آیندهٔ خانه(ان شاءالله? ? )
دختر و مونس خوبی بشوم برای حضرت مادر،
عصای دست و آرام جان بشوم برای حضرت پدر،
سنگ صبور بشوم برای #ماهده_سادات،
#طلبه ی درسخوان و زمان شناس بشوم برای حوزهٔ حضرت #سید_الکریم،
همراه ترین رفیق بشوم برای دوستانم…
مرهم جان بشوم برای مردم شهر،
و در میان این شدن ها، برسم به #مقصود…
که این ها همه #بهانه ست…
بشوم #عبدالله …
بشوم #حبیب… بشوم #حر … بشوم…
بشود که #زندگی را #بندگی کنم!
این روزها، پس از مدت ها #اشتباهی بودن به هزاران دلیل و بهانهٔ منطقی و غیرمنطقی، دارم جایی که باید میبودم را نفس میکشم…
باری به سنگینی تاریخ بر شانه های ناتوانم احساس میکنم. باری به اندازهٔ تاریخ، به قدر پیش گرفتن راه علیا مخدره زینب(س)، آنقدر عظیم که حس میکنم اگر #خودش نخواهد و یاری ندهد، از پسش بر نمی آیم. درست شبیه خیلی ها که نشد و نتوانستند…
یا در دروس حوزوی #رفوزه شدند، یا در اخلاق و یا در هدف… یا در ثبات کم آوردند…
یقینا همینطور است…
بدون یاری #او … نمیشود…
دوران #سفارت من آغاز شده است،
حالا خیلی چیزها را با من میسنجند،
منی که حقیر تر از این حرفهایم، خیلی حقیر تر از #سفیر شدن…
و امید دارم به کمکهای خدا،
به کمکهای کسی که جیره خور سفره اش شده ام.
شاید به این امید،
به این وسیله،
خودم را بالا بکشم…
برسم…
به آنجا که باید…
به آنچه که برایش #خلق شده ام…
.
.
پینوشت: قصد ندارم بگویم فقط یک طلبه میتواند برسد و بشود… نه! همه چیز بسته به انتخاب است و استعداد، به نیاز است… به اینکه ببینی همه چیز تو را سوی کجا و چه چیز میخواند! یک نفر پزشک، یک نفر مدیر، یک نفر پاکبان، یک نفر پلیس، یک نفر مهندس آی تی…همان آی تی که دوستش داشتم و هنوز هم دارم و شاید روزی باز هم بروم پی مطالعه و تحصیلش در دانشگاه! یک نفر ادیب و خلاصه هر کس یک چیز!
اما آدم باید جای درستش باشد، جایی که جای اوست، و من تمام این سالها در جاهای اشتباهی بودم و حالا جایم را پیدا کرده ام!
چقدر خدا را شکر کنم از این نعمت و بیش از این ها #مسئولیت؟!
خیلی دعا…
ممنون که حوصله کردید برای خواندن و همراه کلماتم شدن.
وآه از سه نقطه ها…
هجدهم مهر نود و هفت
حوالی یازده شب

سلام دوست عزیز
چقدر نگاهت شبیه منه…
من هم خیلی چیزهارو تجربه کردم از درس بگیر تا هنر و…
اما سرآخر آرامشم رو توی طلبگی پیدا کردم…
موفق باشی
بیشتر بنویس؛ لذت بردم
به وبلاگ منم سر بزن دوست دارم بیشتر باهم تبادل اطلاعات داشته باشیم
پاسخ از: کیـمـیاگـر [عضو]
پاسخ از: کیـمـیاگـر [عضو]

سلام
بنظرم همه چیز به خود دانشجو، طلبه یا خلاصه اون آدم بستگی داره
میشه دانشجو باشی و معمولی نباشی و میشه طلبه باشی و معمولی باشی…
مهم نگرش و سبک زندگی آدمهاست…
یکی میشه شهید احمدیروشن، یکی میشه شهید ضابط، یکی میشه بانو امین، یکی میشه خانم طاهایی، یه سری هام میشن مثل این همه خروجی معمولی حوزه های علمیه و دانشگاه ها
فرم در حال بارگذاری ...
آخرین نظرات